بدون عنوان
به دنيا مقدماتی پیش دبستانی خوش آمدید
خوش اومدین ،صفا آوردین ،قدم رو چشممون گذاشتین ،انشا الله دانشگاه رفتنت ...
فردا پسر گلم میره سرکلاس مقدماتی پیش دبستانی خیلی خوشحالم
یه حس خاصی داره خودشم کلی ذوق داره یه کوله خوشگله باب اسفنجی داره که قرار کتابشو توی اون بذاره یادته محمدطاها ١/١/٨٨ ساعت ١ به دنیا آمدی تو بیمارستان به راحتی شیر خوردی چقدر گریه می کردی فقط با آهنگ بنیامین آرم میشدی من و عمه باید شبها کلی میرقصیدم تا تو ساکت میشدی ١/٨/٨٨ برای اولین بار چهار دست و پا رفتی ١/١/٨٩ برای اولین بار راه رفتی، شبهای که مریضی می شدی کلی گریه می کردی من کلی گریه میکردم تا خوابت ببرهیادته می خواستی دندون دره بیاری خیلی سخته بده
محمدطاها داره یه دندون قتد میخوره از قندون
فرشته مهربون اورده براش یه دندون
اش بخورید نوش جون اش دندونی محمدطاها جون
یادته فرنی درست کردم اولین غذای بود که خوردی ١/٧/٩٢ اولین روز کلاس مقدماتی پیش دبستانی شروع می شه قول بده با همه دوست باشی پسرم گلم شاید وقتی بزرگ شدی و این صفحات رو خوندی من نباشم قول بده همینطور که تا حالا اول بودی همیشه اول باشی به پدرت، بزرگتها احترام بگذاری و در زندگی مرد باشی خیلی خیلی دوستت دارم.