بدون عنوان
عید با طاها رفتیم ماشین بازی کلی بهش خوش گذشت ...
نویسنده :
مادر
15:25
مسابقات ورزشی دهه فجر سال 95
عکس اولین نقاشی روی بوم
بدون عنوان
راستی محمدطاها الان 2 ماهی است که کلاس نقاشی میری خیلی خوشگل می کشی اولین نقاشی روی بومت رو هم کشیدی همزمان کلاس کاراته هم میره دیروز امتحان داشتی و کمربند نارنجی گرفتی خیلی خوشحالی خدا رو شکر تابستان امسال حسابی سرت گرمه سه روز در هفته کلاس کاراته می ری شنبه ،دوشنبه چهارشنبه و سه شنبه ها هم کلاس نقاشی خلاصه حسابی سرت شلوغ ایشاالله دانشگاه رفتند.
نویسنده :
مادر
15:06
بدون عنوان
مینویسم با قشنگ ترین احساسم برای بهترین پسرم… پسری دارم بهتراز برگ هــای گل یــاس… پسری دارم زلال تر ازآب چشمه… پسری دارم که با دنیـا عوض نمی کنم نگرانی هایـش را… خیلی حسه خوبیــه… آدم که پسرنداشته باشه انگار: ماکارونی ته دیگ نداره ته چین گوشت نداره کباب نون داغ نداره قورمه سبزی بونداره املت تخم مرغ نداره پیتزا پنیرنداره انگار میری میدون جنگ اما سلاحی همرات نداری اصن خیلی بده… دوستت دارم پسرم محمدطاهای مامان ...
نویسنده :
مادر
15:00
بدون عنوان
من هلاک معصومیت چشماتم مادر چشات آرامشی داره كه پابند نگات میشم ببین تو بازی چشمات دوباره كیش و مات میشم بمون و زندگیمو با نگاهت آسمونی كن بمون و عاشق من باش بمون و مهربونی كن ...
نویسنده :
مادر
14:57
بدون عنوان
بدون عنوان
با تو زندگی چه کار ساده ای ست می شود همیشه عاشقانه بود مثل روزهای خوب کودکی می شود پر از ترانه بود می شود پر از صدای خنده شد داد زد میان کوچه ها دوید از درخت های تازه تازه ات سایه برد وتاب خورد ومیوه چید می شود بدون هیچ معطلی بادبادکی به دست...
نویسنده :
مادر
14:10