پسرم در مغازه اسباب بازی فروشی
یه عکس ناز
دعا برای پسرم
فرزند خوبم امروز برایت اینگونه دعاکردم! خدایا ! بجز خودت به دیگری واگذارش نکن! تویی پروردگار او! پس قرارده بی نیازی درنفسش ! یقین دردلش ! اخلاص درکردارش! روشنی دردیده اش! بصیرت درقلبش ! و روزى پر برکت در زندگیش. آمین
نویسنده :
مادر
8:48
برای نفس زندگیم
دریایم،محمدم پسرکم! تمام وجودم را ارزانیت میکنم، ارزانی خنده های شیرینت ،ارزانی نگاه معصومت و ارزانی قلب مهربانت... دریای بیکران من! آن زمان که نگاهت میکنم تمام غصه ها از دلم رخت میبندد. نهال کوچک باغ زندگیم! شیره جانم را به پایت میریزم تا قد کشیدنت را شاهد باشم، تا به اوج رسیدنت را ببینم... لحظه ای را که نگاهت در نگاهم گره میخورد با دنیا و تمام شادیهایش عوض نمیکنم... مگر من جز شادیت چه میخواهم بهانه زندگیم کاش میدانستی که نفسم به نفست بند است کاش میدانستی شادیم در گرو لبخند زیبایت است و اصلا بودنم به خاطر بودن توست عزیز دل مادر دوستت دارم! ...
نویسنده :
مادر
8:43
آکواریوم منطقه آزاد
خاطرات جدید
سلام گلم امروز یکسری از عکسهای خاطره انگیز رو برات میگذارم یاد اون ایام بخیر عید غدیر و نذری پسرم پسر گلم در استخر منزل جدید ...
برای پسرم
مثل دیوارهای کوتاه، وقتی باران میچکد از آجرهای ترکخوردهیشان، همان قدر تر و تازه، مثل جوجههای رنگی وقتی کز میکنند کف دستهایت و بعد که نگاه شان میکنی میبینی توی گرمای دستهایت خوابشان برده، همان قدر نرم و نازک. مثل کاشیهای پر از طرح گل و گلدان مسجد نصیرالملک، همانقدر زرد و صورتی. مثل ساعت نه صبح شیراز، یازده شب استانبول، دوازده ظهر تهران. مثل خانههای قدیمی که وسط اش یک حوض لاجوردی بود و عصرها صدای خانه میشد صدای آبی که از سر انگشتان پری برهنهای در وسط حوض میچکید. تو؛ تو تمام حسهای قشنگی هستی که در تمام عمر تجربه کردهام. آن وقتهایی که مثل...
نویسنده :
مادر
16:26
تقدیم به پسرم
امشب بعد سالها گذرم خورد به خاطره های خیلی دوربه اینجابه جایی که زمانی پر از حس ناب بود و حال تنها از ان حس ناب خاطره هایش مانده امشب بعد از ماهها دلم خواست باز بنویسم برای پسرم که هنوز کودک است که هنوز عشق است که هنوز مهنای شیرین من است مهنای شیرینم گواراترین شیرینی ناب من پسرکم نه ساله ی من ممنون که هستی برای روزهایی که باید باشی تا منه مادر حس کنم که زیباترین روزهای زندگی ام خلاصه ایی از بودن های توست تویی که بزرگ میشوی و مرهم تمام درد ها و دلتنگی های من دوستت دارم با تمام وجود
نویسنده :
مادر
16:23
پسرگلم
محمدم تو تمام زندگی من وپدرت هستی دیروز برای اولین بار رفتی نانوایی برام دوتابربری گرفتی مرسی که هستی بزرگ شدی قشنگم ...