محمد طاها محمد طاها ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

یادداشتهای فرزندم

بدون عنوان

سلام به بهار بهاری نو بهاری که باامدنش خنده وعشق را مهمان دلهای خستگان می سازد وهمه جارا به رنگ خود سبز سبز سبز میکند وپاکی ،شادی وشور را به همگان هدیه میدهد چقدر زیباست اسم بهار وچقدر شیرین است روزهای بهار...  ...
3 ارديبهشت 1397

بدون عنوان

  می خواهم برگردم به روزهای کودکی  آن زمان ها که :  پدر تنها قهرمان بود .  عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد  بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ...  بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .  تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند .  تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود  و معنای خداحافـظ، تا فردا بود... ...
2 ارديبهشت 1397

پنجشبه آخر سال

امسال من سر کار بودم نتونستم بیام بهشت زهرا تو بابا دو نفری رفتید زنده باشی پسر مهربونم ...
16 فروردين 1397

گرفتن تولد توی مهد کودک96

دست خاله مینا و بقیه درد نکنه مرسی که چنین تولد خوشگلی برات گرفتند کلی کادو گرفتی خودت که خیلی خوشحال بودی می گفتی این بهترین تولدی بوده که تا حال برات گرفتم مبارکت باشه زنده باشی مامانی ...
16 فروردين 1397

بدون عنوان

خدارو شکر این روز ا رو دیدم خدا رو شکر که هستم میخوام از بودنت بنویسم از وجودی سرشار از عشقی که بهش دارم بهترین هدیه خدا به من داشتن این فرشته بود خدایا صد هزار مرتبه شکرت   ... شايد براي هر زني ارزوش باشه كه مادر بشه واقعا اين تنها ارزوي من بود 9 سال  با تمام سختي هاش گذشت و گذشت گذشت  واي كه دلم اشوبه براي بزرگ كردنت براي خوشحال كردنت برای شاد بودنت برای ماذر خوب بودن من همه تلاشمو ميكنم گل پسرم اميدوارم ازم راضي باشي می دونم که خیلی دلت آبجی یا داداش می خواست ولی باور کن شرایط زندگی با من خیلی همراه نبود هم سرکار هم تنهایی هم مسولیت های زیاد توان و نیروی مرا گرفته بود باور کن یکی از علتهای مریضی ام به خاطر نداشتن استراحت...
17 بهمن 1396