بدون عنوان

سلام

امروز برای بار اول تونستم وبلاگ محمد طاها را درست کنم

راستش بذارید کمی از پسرم بگم اول اینکه قبل از بدنیا آمدنش در مورد اسمش خیلی فکر کردم چه اسمی بزارم ایلیا، علیرضا، امیر، پاشا و ....

ولی به خاطر مشکلات بارداری من نذر کردم اگر بچه سالم و طبیعی به دنیا بیاد اسمش محمد و به خاطر اینکه این اسم در فامیل ما زیاد بود یکی از بهترین القاب حضرت محمد را برایش بگذارم این شدکه اسمش را محمد طاها گذاشتم و روز تولد حضرت محمد هم ساکشو بستم.

محمد طاها در تاریخ ١/١/١٣٨٨ ساعت ١٣:٠٠ به دنیا آمد

ما کلی جریان داشتم سر بدخوابی طاها ما برای اینکه طاها بخوابه باید با عمه اش آهنگ بنیامین میذاشیتم تا خوابش ببره فکر کنید شبهای محرم همه عزاداری می کردند ما باید با صدای بلند آهنگ بنیامین می گذاشتیم تا طاها خوابش می بره

رشد اولین دندونش در ٨ ماههگی بود

(راستی یه خاطره وقتی ٦ ماهش  بود پدرش بهش دلستر و بستی داد بچه بیخودی      می خندید و بیخودی گریه می کرد)

غذاهای مورد علاقه اش ماکارانی و سبزی پلو (البته با برنج محسن)

عشق ماشین

خیلی مهربون خیلی دلسوز ولی یه کم شیطونه

تازه کلاس ژیمناستیک نوشتم.

مهد کودک میره و مهدشو خیلی دوست داره