بدون عنوان
محمد طاها 11/3/92 توی مهد کودکش مراسم داره توی این مراسم قراره سوره لیل رو از حفظ بخونه دارم کلی باهش کار می کنم دعا کنید پسرم از پسش بربیاد همچنین قراره چند تا حرکت نمایشی که توی کلاس ژیمناستیک یاد گرفته انجام بده و همچنین چند تا شعر بخونه دعا کنید خوب اجرا کنه مرسی ...
نویسنده :
مادر
15:12
بدون عنوان
پدر جان ، با یك دنیا شور و اشتیاق وضوی عشق می گیرم و پیشانی بر خاك می گذارم و خداوند را شكر می كنم كه فرزند انسان بزرگ و وارسته ای چون شما هستم. پدر جان عاشقانه دوستت دارم و دستانت را میبوسم. میگن خداوند به هر كسی به اندازه دلش داده ببین دل من چقدر بزرگه كه خدا تو رو به من داده. نازنینم با تمام وجود دوستت دارم و مردانگی ات را می ستایم و به وجودت افتخار می كنم. روزت مبارك. &n...
نویسنده :
مادر
13:19
بدون عنوان
هم نگرانه که اسباب بازیهاش رو از دست بده هم نگرانه نکنه بیرون نبریمش ...
نویسنده :
مادر
14:57
بدون عنوان
سلام روز جمعه 13/2/92 محمد طاها را بردیم پارک ولایت علاقه زیادی به این پارک داره اونجا چند دوست پیدا کرد کلی دوچرخه بازی کرد محمد طاها خیلی زود با بچه قاطی می شه و خیلی زود هم صمیمی می شه راستی محمد طاها چند تا نقاشی کشیده تا باباش ببره توی شبکه پویا براش نشون بده می گه بابا اگه برنده شدم بگو کارتون ماشین مسابقه رو برام بزارند اون علاقه خاصی به این کارتون داره . محمد طاها نزدیک 7 شعر بلده اولین شعری که یاد گرفت شعر بابای خوبم بود اون علاقه شدیدی نسبت به پدرش داره تازه صندلی ماشینوش گذاشته جلو پیش باباش مگه من و بابام عشق همدیگه هستیم ...
نویسنده :
مادر
14:55
بدون عنوان
این عکس پسرم برای عروسی عمه اش، محمد طاها خیلی مدیون عمه الهامش چون اون خیلی براش زحمت کشیده انشاء الله هم تن خودش و پسرش هر دو همیشه سالم باشند ...
نویسنده :
مادر
13:36
بدون عنوان
این لباس باباش براش از قشم خریده دقیقاً عین همین لباس رو هم خودش داره پدر و پسر مثل سیبی هستند که از وسط نصف کردی ایشاء اخلاقش هم مثل باباش بشه چون خیلی ماه ...
نویسنده :
مادر
13:13
بدون عنوان
این عکس توی قشم اردبیهشت سال 91 تو بازار انداخته ...
نویسنده :
مادر
13:09